سفری به گذشته با زبان زیبای کلاک کرج
وبلاگ
ساده دل
در روایتی از پیامبر آمده «أکثر أهل الجنّه البُله»؛یعنی بیشتر مردم بهشت بُله هستند. بُله در این روایت به معناى احمق و بىخرد نیست. منظور از بُله در سخن پیامبر کسانى هستند که سلامت نفس دارند و دارای سینهای بیکینهاند و به مردم خوش بین. از وقتی این روایت رو…
بمب ساعتی
بمب توی ذهن من شبیه مداد بزرگی بود که نوکش حسابی تراشیده شده باشد مدادی سفید با نوکی سیاه و پهن که گاهی بدون اینکه منفجر شود توی خانه ای جا خوش میکرد سرش را با فاصله کمی از تلویزیون یا کمد خانه نگه میداشت و روی فرش پر از…
انتخاب
بین لاشه ها ایستاد بوی تعفن شان پوست بینی اش را چین انداخت .بی اعتنا به آن بوی تند، با سنگینی توی لجنزارش قدم زد. چند بار چشمانش را چرخاند و به ذهنش فشار آورد تا بالاخره پیدایش کرد. به خودش افتخار می کرد که اجازه از بین رفتن هیچکدام…
عروسی خانه
تفاوت عروسی قدیم وامروزی
زنی در همین حوالی
دستان اعجازگز سالمندی هنرمند
مادر بزرگ
بافتنی مادربزرگ مادربزرگ عادت داشت همه چیز را توی زندگی ببافد. انگار که دو تا میل بافتنی نامرئی توی دستش گرفته باشد و همه کار را رج به رج بالا ببرد. کافی بود نگاهی به خانه و آدمهایش بیندازد و بعد خیلی با سلیقه رنگ های مختلف را روی هم…
شوچله
در این ویدئو، آخرین شب یلدای قرن را با خاطرات و داستان هایی از کرج قدیم را به زبان شیرین کلاکی گرامی می داریم. شادیتون ۱۰۰ شب یلدا دلتون قد یه دریا توی این شبای سرما یادتون همیشه با ما یلدا مبارک . . .
باباجان و چخوف
نمیدانم که چرا وقتی از چخوف میخوانم به یاد باباجان می افتم. شاید این شباهت به خاطر نشاط چهره چخوف که از زندگی آکنده است در ذهنم می آید. او هم چهره ای موقر و ریشی کم پشت دارد. با خطوطی حاکی از خستگی که عمیقا بر چهره لاغر و…
دوربین آرزوها

زن گوشی را برداشته و برنداشته با شنیدن صدای گریه زن همسایه اول یک چیزی توی گلویش گیر کرد بعد با پشت دست چشمهایش را مالید و خیلی زود مثل ابر بهار شروع کرد به گریه کردن همسایه گفت و دعا بارانش کرد و او اینور گوشی بغض کرد و…
آخرین دیدگاهها