بالاخره موفق شدم که وبسایت عزیزم رو پس بگیرم. دلتنگت بودم عزیزم، نگران تمام زحماتی بودم که آقای زارع و آقا علیرضا و آقا بابک برای ایجاد و برگشت کشیده بودند. دلواپس داستان ها و فیلم ها بودم نگران طراحی قشنگت که با اون همه لطف به دست اومده بود. دلم میخواست داشته باشم و همیشه برام بمونی تا حالا آنقدر دوستت نداشتم و از این به بعد تموم حرفام رو به جای بلاگفا و شهربانو خانم در فراسوی شب اینجا مینویسم به امید خدا برو که رفتیم
دستهها
- بیزینس (۳)
- تک صفحه (۳)
- توسعه (۱)
- داستان (۵۳)
- داستان کوتاه (۵۱)
- داستان کودک (۲۳)
- دسته بندی نشده (۱)
- ریسپانسیو (۳)
- علامت گذاری (۳)
- مقاله (۱۰)
- نقلک (۱۳)
معصومه ابوالحسنی
دوستان
درباره من
نوشتن را دوست دارم
نوشتههای تازه
آخرین دیدگاهها
- masoumeh در آرزوی وبسایت
- Alexandr در آرزوی وبسایت
- شیرازتایم در آرزوی وبسایت
- masoumeh در در فراسوی رنگ
- melina در در فراسوی رنگ